eshgholane
ما چون ز دري پاي کشيديم،کشيديم
دل نيست کبوتر که چو برخاست نشيند
رم دادن صيد خود از آغاز غلط بود
کوي تو که باغ ارم و روضه ي خلد است
صد باغ بهار است و صلاي گل و گلشن
سر تا به قدم ، تيغ دعاييم و تو غافل وحشي سبب دوري و اين قسم سخنها
نظرات شما عزیزان:
اميد ز هر کسي بريديم ، بريديم
از گوشه ي بامي که پريديم ، پريديم
حالا که رماندي و رميديم ، رميديم
انگار که ديديم نديديم ، نديديم
گر ميوه ي يک باغ نچيديم،نچيديم
هان واقف دم باش رسيديم،رسيديم
آن نيست که ما هم نشنيديم ،شنيديم
Power By:
LoxBlog.Com |